فرشته کوچولوی ما ال آی

کندوان یکی از روستاهای نزدیک آذربایجان شرقی هستش که در بخش مرکزی اسکو واقع شده.این روستا دارای جاذبه های گردشگری فراوانیه که به دلیل شکل خانه های آن به مانند کندوی عسل در دل کوه کنده شده.و یکی از سه روستای صخره ای جهانه که این موجب جذابیت بی نظیر آن شده.معماری روستای کندوان و جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی آن یک استثنا در دنیا به حساب میاد چرا که در کابادوکیه ترکیه و داکوتا آمریکا که هر دو دارای معماری صخره ای هستن کسی زندگی نمیکنه.     ...

ال آی و سبحان جون عاشق شهربازین خاله الهام مامان سبحان هم زحمت کشید و به شهر بازی بردشون    ...

عزیزم  با تو بودن برایم بهترین لحظات زندگی است و من وجود پر مهر و سرشار از عشق تو را در کاشانه قلبم به وضوح میبینم و میدانم با تو میشود به خدا رسید. سه شنبه 29 اردیبهشت سالگرد ازدواج من وبابا غلامرضای مهربون بود بابایی زحمت کشیده بود و کیک خریده بود،شام هم خونه مامانی اینا بودیم مامان جون و دایی جون اینا هم بودن وکلی بهمون خوش گذشت مخصوصا به شما وروجکا محمدرضا جون پسردایی گلم ...

  سلام دوردونه مامان،قند عسلم،دختر خوشگل و یکی یه دونم،واااااااای که چقدر دلم واسه اینجا تنگیده بود  آخه  زیاد وقت نمیکنم سر بزنم روز به روز که بزرگتر میشی دیگه مامان فرصت نمیکنه سر بزنه آخه زیاد دوست داری باهات وقت بگذرونم الان هم دزدکی اومدم طبق معمول خوابیدی و مامان یه خورده بیکاره حالا از اینا بگذریم ....... اولین مسافرت ال آی به مشهد مقدس بود،یه سفر ده روزه،که خیلی بهمون خوش گذشت البته زیر سایه شما خانومی.چهارشنبه 16 اردیبهشت از تبریز در اومدیم و قرار شد از راه شمال بریم و شب اول تو آستارا موندیم و شب دوم لاهیجان و شب سوم نور و شب چهارم گرگان و بعدشم که عصر یکشنبه رسیدیم مشهد طی این راه طولانی عروسکم اصلا اذی...

          ...

بازم شادي و بوسه ، گلاي سرخ و ميخک ميگن کهنه نمي شه تولدت مبارک تو اين روز طلايي تو اومدي به دنيا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما تو تقويما نوشتيم تو اين ماه و تو اين روز از اسمون فرستاد خدا يه ماه زيبا يه کيک خيلي خوش طعم ،با چند تا شمع روشن يکي به نيت تو يکي از طرف من الهي که هزارسال همين جشنو بگيريم به خاطر و جودت به افتخار بودن تو اين روز پر از عشق تو با خنده شکفتي با يه گريه ي ساده به دنيا بله گفتي ببين تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه رو لبا پر خندس تا تو هستي و چشمات بهونه س واسه خوندن ...

سلام به دختر ماهم،باغ زندگی مامان وبابا،الان که این پستومیذارم شما هنوز از خواب شیرینتون بیدار نشدی قربونت برم عزیزم از بس یک روز کامل رو سرپایی و از این ور به اون ور،از با تو بودن هم که سیر نمیشم مامانی از بس که شیرین زبونی میکنی دیگه تو خونه و فک و فامیل دل همه رو بردی پرنسس خوشگلم این روزا دیگه کاملا حرفا تو به زبون میاری یعنی کاملا حرف میزنی تا یه کلمه وحتی جمله ای که از دهنمون درمیاد فوری تکرارش میکنی،سلام کردنم که خدا رو شکر یاد گرفتی البته با تاخیر ،وقتی کسی رو میبینی اول نگاش میکنی بعد 4 5 دقیقه سلام میدی،دیگه تا آخر هم که ول کنش نیستی همش سلام    تازگیا قهر هم که میکنی تا یه کاری رو بر خلاف میلت انجام میدیم فوری قهر ...

هر سال در روز عاشورا مادر شوهرم اینا آش نذری میپزن وما هم میریم اونجا،امسال هم طبق معمول اونجا بودیم،بساط آش رو هم که تو حیاط گذاشته بودن و ما هم که طبق معمول دنبال شما بودیم وهمش میدویدیم که نکنه خطری رخ بده،که خدا رو شکر به خیر گذشت و ایشالله که قبول باشه،اینم از دختر گلم،عشقم،البته عکسامون با تاخیر      ...

سلام به دوستای گلم شرمنده که چند وقتی نبودم دلم واسه همتون یه ذره شده الان اگه فرصت کردم به تک تکتون یه سری میزنم  امروزبا یه خبر خوش اومدم   بالاخره بعد از 15 ماه ال آی پستونکشو ترک کرد البته از 5 ماهگی شروع کرده بود خیلی هم بهش وابسته شده بود شب و روز دهنش بود اصلا یک لحظه طاقت دوریشو هم نداشت .بعضی وقتا مثلا بیرون بودیم و ال آی خانمی هم مشغول پستونک خوردن یه هویی میدیدی پستونک از دهنش میوفتاد ومیخورد زمین تا من بجمبم و به خودم بیام و بخوام از زمین بردارم برمیداشت و میخورد دیگه شورشو در آورده بود همه جوره امتحان کردیم واسه ترکش ولی فایده ای نداشت یه بار بهش تلخک زدم تا خوشش نیاد بلکه دیگه نخوره بهش گفتم مامان نخور اخیه&n...